تحلیلی بر پویش فضای مجازی ستاد جناب آقای دکتر نصیرپور سردهائی
توجه: برای اینکه این یادداشت کاملا برای شما قابل فهم باشد حتما بایست سه یادداشت قبل از این یادداشت را در همین وبلاگ مطالعه فرمائید.
در دوره دهم انتخابات مجلس، اعضا و هواداران ستاد دکتر نصیرپور در فضای مجازی نکته قوت این ستاد بودند و توانسته بودند بر مبنای موج مطالبه ملی که به لیست امید منتهی شده بود، در شهرستان سراب نیز متاثر از همان موج ملی، کمپین یا پویش قابل احترامی را شکل دهند.
اعضای قلم به دستی نیز پشتیبانی حرفهای و قابل اعتنایی از این ستاد داشتند. از جمله آقایان رافعی، مستفید، بقایی، بیغم، اکبری، عیاری، سلوکی، نگاهی و سایر دوستان فعال در فضای مجازی تا جوان اول با اخلاقی چون مسیح ریحانی. زمین بازی هم گروه تلگرامی "کافه خبر سراب" بود.
اما دوره یازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی حکایتی دیگر داشت. معبر اصلی عملیات گروه تلگرامی " رادیوسراب" بود. به مدیریت مهندس مستفید که توقعات از آن بسیار بالا بود.
بر خلاف انسجام عملیاتی ستاد دکتر داوودی، در فضای مجازی؛ ستاد دکتر نصیرپور پویایی و انسجام دوره قبلی را نداشت و خط عملیاتی مشخص نبود. آن افراد هم یا نبودند، یا اگر بودند ترجیح میدادند سکوت کنند، بنا به دلایل متفاوتی. اندک افراد باقیمانده هم در پستهای تخصصی خود بازی نمیکردند. هافبک تهاجمی شده بود دروازهبان و دروازهبان شده بود سانتر فوروارد (مهاجم نوک حمله).
این بینظمی باعث شده بود، مجموعهای از نیروهای ستادی و غیرستادی بلبشویی در فضای مجازی خلق کرده بودند که نتیجه آن نامبارک و ناموفق بود. متنهایی مختصر در حد یک پاراگراف را بدون مقدمه و موخره به اسم نقد با کیفیتی نازل در گروهها منتشر میکردند و بر این تصور بودند که گویا کاری کردهاند کارستان.
احتمالا در اتاق فکر این ستاد یک تحلیل غالب شکل گرفته بوده است. آن تحلیل هم این بود که در دوره قبلی به شخصیتی با نام امیر حسینی که یک اکانت با نام و نشان دروغین (اکانت فیک) بود فضای مجازی را باختهاند. پس این بار با استفاده از اکانتهای فیک با تعداد زیاد، جهنمی را برای ستاد رقیب خواهند ساخت که درسی فراموش نشدنی برای آنها باشد.
غافل از اینکه این تحلیل، فرمول کامل شکست بود.
آنها به اشتباه به نقطه قوت حریف در دوره قبلی انتخابات زده بودند. تاوان این نشانهگیری اشتباه شکستی دوباره، این بار از شخصیتی به نام سیدیاور فاطمی (اکانت با نام و نشان دروغین)بود.
یعنی دو بار شکست از یک نقطه...
با این تفاوت که بار اول فقط نتیجه واگذار شد، اما جایگاه اجتماعی ستاد تبلیغاتی بالا رفت. این بار هم نتیجه، هم اعتبار اجتماعی ستاد واگذار شد.
در حالی که نقطه قوت ستاد آقای نصیرپور بهرهمندی از قلم به دستانی شناخته شده در سطح شهرستان بود. به عبارت بهتر قلم به دستان اصلی این ستاد میتوانستند با مستندنگاری، انتقادهایی کوبنده از ستاد مقابل داشته باشند. به نظر نگارنده اگر هر یک از نویسندگان مستعد این ستاد، حتی سه یادداشت علمی و مستند در راستای انتقاد از عملکرد دکتر داوودی( رقیب انتخاباتی) ارائه میدادند، میتوانستند با مجموع پانزده یادداشت یا مقاله مستند، تاثیر خیرهکنندهای بر نتیجه انتخابات داشته باشند. شاهد این ادعا انتشار یک مقاله انتقادی از پیمان عیاری از اعضای ستاد، در نقد مسئولین شهرستان و استان در باب پروژه راهسازی در فصل زمستان بود که توانست تاثیر قابل ملاحظهای بر تمرکز رقیب انتخاباتی داشته باشد. اما مدیریت ستاد دکتر نصیرپور، آن ستادی نبود که توانایی بازی با باقیماندههای سواره نظام دوره قبل را داشته باشد.
آنها پدافندی شده بودند که خشاباش خالی از راکت بود.
تنها در روز آخر تبلیغات، دو متن با کاربری انتخاباتی از سوی جناب مستفید شلیک شد که نه در تعداد و نه در انتخاب زمان شلیک دقت کافی را نداشت.
ستاد زمان خود را با دادن دروس پرستوشناسی و دُرناشناسی (نام گذاری در لفافه برای اعضای ستاد مقابل و تخریب فعالین ستادی رقبا)یعنی کلا پرندهبازی، برای مردم سراب، وقت خود را در فضای مجازی تلف میکرد!!!
اما گزارش روزهای آخر...
عملیات با شاید حدود بیستوپنج اکانت فیک در روزهای آخر کلید خورد. معبر عملیاتی آنها نیز گروه تلگرامی رادیوسراب شد. از این بیست و پنج اکانت حدود دوازده الی پانزده اکانت فعالیت بیشتری داشتند. یک سر طیف اکانتهایی با نامهایی چون حاجحیدر کرار و امیرحسینی کُپی بود در میانه به اکانتهایی چون احمد و دلاور میرسید و در نهایت به اسحاق رئوف و در آخرین روزها به علی تدین ختم میشد.
اعضای ستاد از قابلیت به اشتراکگذاری اکانت نیز استفاده میکردند و مدیریت اکانتها را گاه به صورت اشتراکی داشتند. یعنی ممکن بود برای مثال اکانت دلاور به وسیله چند نفر اشتراکی اداره شود و شما متوجه نشوید نویسنده فعلی، نویسنده قبلی هست یا نه؟ یا مثلا اکانت دلاور و محمد گرداننده مشترک شاید داشت.
به ابتذال کشاندن شیوههای جنگ روانی از نقاط ضعف دیگر برخی فعالان این ستاد بود. شروع کردن انتقادات با ادبیاتی همچون چَک زدن، سیلی زدن، گُل زدن و ... از جمله اعمال اشتباهی بود که از میانه کار به ضد خود تبدیل شد و بیشتر ریزش آراء را داشت تا تقویت آراء. قاطار گَلدی(قطار آمد) و توربین گِتددی(توربین بادی رفت)... [اشاره به پروژههای ادعایی نماینده دوره دهم در قالب نقد و طنز] از جمله کارهای ناشایست دوستان بود، که فضای جدی تبلیغاتی را با کوچه قهوهخانه مجید(بَی) بیگ(قهوهخانهای معروف و قدیمی در شهرستان سراب) اشتباه گرفته بودند.
فحاشی با استفاده از بعضی از این اکانتها اشتباه دیگری بود که ستاد آقای نصیرپور مرتکب شد. هم باعث تندتر شدن منتقدین شد و هم نقطه ضعفی را که در دوره قبلی ستاد دکتر داوودی داشت این بار این ستادِ معروف به ستادِ اخلاقیتر برای خود برگزید و سقوط اخلاقی کرد.
تنها اکانتی که شناسنامهدار از این گروه به آن گروه و از گروهی به گروه دیگر پابرهنه میدوید و از جان و دل با ترفندهای ستادهای مقابل گلاویز میشد آقای سلوکی بود. گهگاه دوستان هم میآمدند اما بلاتکلیف و بیبرنامه بودند زیرا استراتژی اصلی در اتاق فکر بر پایه اکانتهای فیک بنا شده بود و چیزی برای گفتن با اکانتهای واقعی باقی نمانده بود.
نتیجه اینکه اگر بخواهیم بر مبنای مطالب ردوبدل شده در دو گروه تلگرامی رادیوسراب و سرابمدرن به ارزیابی عملکرد این ستاد در فضای مجازی بپردازیم:
(نه گروههای حامیان کاندیداها که توقعی از آنها نبود) فعالیت این ستاد در فضای مجازی نسبت به دور قبلی به شدت قابل انتقاد بود و نمره مردودی "نسبت به خود" گرفت به دلایلی چون...
۱عدم بهرهمندی از نیروهای نظری قابل دسترس ستاد در طرح بحثهای جدی
فقدان استراتژی کلی ستاد در فضای مجازی و باری به هر جهت بودن آن
اُفت سطح ادبیات ستاد و عدم احترام به بزرگان
وارد شدن به فضاهای فحاشی و هتاکی در حالی که دور قبلی ستاد از این گونه الفاظ به دور بود.
و در نهایت
عدم درک این نکته کلیدی، که شخصیتپردازی برای اکانتهای فیک یک نکته کلیدی برای جنگ رسانهای در این فضاها و دورانهاست. نه تعداد آنها. برخلاف اکانتهای شاخص رقیب که به این نکته آگاهانه یا ناآگاهانه واقف بودند به مانند:
امیرحسینی اصلی(در دوره دهم) تیپ: کارمند بازنشسته، مذهبی، با بیماری قلبی حاد که تنها رسالتاش نجات سراب است و عدم انتخاب رقیب
و
سیدیاور فاطمی (در دوره یازدهم) آبدارچی یک مکان خیالی با شخصیتی فضول که از روی نوشتههای احمد زیدآبادی دزدکی نوشتههایش را میخواند. رند، زیرک، مودب با قابلیت زیرآب رئیس را زدن.
فریبرز نعمتی
@tammollaat
گزارش موردی پویش فضای مجازی جناب آقای دکتر داوودی نماینده منتخب دوره یازدهم مجلس از شهرستان سراب
کمپین یا پویشهای انتخاباتی ناگزیر از همراه کردن خود با تکنولوژیهای نوین ارتباطی زمان هستند. شاید این شکل جدی استفاده از فضاهای مجازی از کشفیات ایرانیها باشد. فضاهای مجازی در انتخاباتهای سالهای اخیر به سبب رشد شبکههای اجتماعی، ابعاد جدیدتری را نیز پیدا کردهاند. به همین سبب بررسی آنها و نحوه عملکرد آنها بهانهای شد تا به نحوه فعالیت دو ستاد انتخاباتی در شهرستان سراب با دقت بیشتری پرداخته شود. در این قسمت به عملیات تبلیغاتی ستاد آقای دکتر داوودی خواهم پرداخت و در یادداشتی دیگر به وضعیت ستاد آقای نصیرپور در این حوزه دقت بیشتری خواهیم کرد.
در فضای مجازی عملکرد این ستاد را میتوان به دو دوره تقسیمبندی کرد.
الف) دوره ما قبل ده روز آخر تبلیغات
ب) دوره ده روز آخر تبلیغات.
نکته اول و مهم این است که در رقابتهای انتخاباتی اطلاعرسانی له یا علیه کاندیداهای نمایندگی امری پذیرفته شده است، به شرطی که تفاوت افشاگری و اطلاعرسانی با تهمتزنی، اتهامزنی و برچسبزنی شناخته شده و به صورت عمیقی نهادینه شده باشد.
اینکه اشتباهها، خطاها و کمکاریهای یک نامزد وکالت مجلس بیان و عریان شود حق مسلم جامعه رای دهنده است. حتی فهمیدن زوایای متفاوت زندگی یک نامزد انتخاباتی، امروزه در جهان امری شایع و پذیرفته شده است.
اما عملکرد این ستاد در فضای مجازی چگونه بود؟ چه کرد؟ و نقش اکانتهای فیک و واقعی در آن چه بود؟
الف) دوره قبل از ده روز آخر:
به سبب تعلل شورای نگهبان در اعطای صلاحیت به جناب آقای دکتر نصیرپور و خانم بهمنی، تحلیل کلی ستاد دکتر داوودی این بود که انتخابات آرام و سادهای خواهند داشت. حتی اعضای برجسته ستاد ایشان در فضای مجازی مثل آقایان امین صدیق و علی باقریان اعلام کردند که فضای مجازی تاثیری بر روی انتخابات این دوره نخواهد داشت. اما ستاد رقیب اعتقاد داشت که فضای مجازی نقش تعیین کنندهای را رقم خواهد زد.
تراکم انرژیای که به سبب انتظار طرفداران آقای نصیرپور برای گرفتن صلاحیت به وجود آمده بود، منتظر یک جرقه بود. زمانی که آخرین روز، صلاحیت جناب نصیرپور تایید شد فنر متراکم شده این ستاد رها شد و انرژی بسیاری را در پویشگران این ستاد آزاد ساخت، که نشانههایی از تصرف فضای مجازی به دست این ستاد داشت.
این تحول، در کنار ورود چند ساعته و ناگهانی امیر صنعتی کاندیدایی که سابقه نمایندگی از این شهرستان را داشت و دوره یازدهم از حوزه انتخابیه تهران ثبت نام کرده بود و در میانه راه به سبب مساعد بود شرایط رقابت حوزه خود را به سراب انتقال داد و خروج ناگهانیتر او ستاد دکتر داوودی را آچمز کرد. ستاد نیاز به یک بازآرایی نیروها و به دور انداختن تحلیل قبلی داشت و تغییر استراتژی در فضای مجازی درک شد.
ب) دوره ده روز آخر تبلیغات
مثلث اکانتهای واقعی، اکانتهای فیک و اکانتهای فحاش در دوره دهم انتخابات مجلس از این ستاد به اکانتهای واقعی و اکانتهای فیک به شکل دو خط موازی در دوره یازدهم تغییر ماهیت داد.
بزرگترین تحولی که در ستاد دکتر داوودی در دوره یازدهم نسبت به دهم اتفاق افتاده بود ریزش اکانتهای فحاش دوره قبل، از این ستاد بود؛ یا ریزش کردند یا در فضای مجازی به صورت دستوری ظاهر نشدند.
آرایش در این دوره اینگونه بود که دو اکانت واقعی بحثهای روزانه را پیگیری میکردند. اکانت صهیبشقاقی که این دوره بیشتر از یک نیروی نظری به یک نیروی تهاجمی کف میدان تبدیل شده بود و آقای امین صدیق مثل دوره قبل که سبک خاص خود را داشت، با آن تعبیرهای منحصر به فرد خویش. علت تغییر نقش صهیب شقاقی را میتوان متوجه دو دلیل دانست؛
اول) کنار کشیدن آقای قاسم حیدرپور و علی باقریان از نقشهای کف میدانی دانست و تغییر مکانهای آرایش آنها.
دوم) اُفت کیفیت بحثهای انتخاباتی در فضای مجازی و عدم امکان بحث آنها به دلایلی که آنها را در یادداشت مربوط به پویش جناب آقای دکتر نصیرپور بیشتر خواهم شکافت، باعث شد نیازی به نیرویی که بحثهای جدی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را دنبال کند نباشد.
اما از سوی دیگر
در جنگهای مربوط به فضاهای مجازی در دوران انتخابات در دورههای اخیر در سطح شهرستانها، اکانتهای فیک به سبب دامنه عملیاتی بالا و عدم مسئولیت حقوقی در برابر صحبتهایشان از محبوبیت خاصی میان گردانندگان این جنگهای انتخاباتی برخوردار شدهاند.
پویش انتخاباتی این ستاد که در پرونده خود خلق شخصیتی فیکی چون امیر حسینی را در دوره دهم انتخابات مجلس داشت. این نوبت نه همان برگ قبلی، بلکه برگ آس جدیدی را رو کرد. این بار از شخصیت امیر حسینی که یک کارمند مذهبی، بازنشسته با بیماری قلبی حاد، که تنها هدفاش نجات سراب بود دست شست و شخصیتهایی چون محمد نجفی و سید یاور فاطمی را خلق کرد.
تیپ سازی برای اکانتهای فیک در گروههای تلگرامی در سطح شهرستانها یکی از مباحث مهم برای واقعی شدن و تاثیرگذاری آنهاست.مثلا اکانت فیک محمد نجفی شخصیتی تو دار بود و کمی دست به عصا، چون نقشی که برای او تعریف شده بود آن را اقتضا میکرد، اکانت فیک دوم سید یاور فاطمی بود، زیرک و رند که بیشتر دوست داشت اعضای ستاد مقابل را دست اندازد و بحثهای منطقی ستاد را با سوابق قابل نقد حریف که برای تضعیف پایگاه رای حریف تدارک دیده شده بود پیش ببرد.
دو اکانت فیک سید یاور فاطمی و محمد نجفی تقسیم کار قابل اعتنایی را در دوران فعالیت خود انجام داده بودند. سید یاور فاطمی که محوریترین اکانت فیک این دوره ستاد بود، بیشترین بازدهی را در فضای تبلیغاتی علیه پویش آقای نصیرپور خلق میکرد؛ با استفاده از اکثر تاکتیکهای جنگ روانی که در یادداشت از اینجانب با عنوان "تحلیلی بر فضای مجازی انتخابات دوره یازدهم مجلس قسمت دوم" بدان پرداخته شده است، استفاده میکرد.
آدرس یادداشت در همین وبلاگ
https://redlight.blogsky.com/1398/11/28/post-50/
بسیاری به اشتباه بر این تصور بودند که اکانت با نام سید یاور فاطمی را آقای جعفر اعتمادی میگرداند؛ در روزهای آخر حتی گرداننده این اکانت را آقای قاسم حیدرپور معرفی میکردند. در حالی که سبک نوشتار و اداره فضا برای رسیدن به هدف در این اکانت دارای مشخصاتی بود که این اشخاص از آن پارامترها برای پیشبرد مباحثشان استفاده نمیکنند. حتی ادبیات اکانت و قدرت جملهبندی آن در فضای مجازی شهرستان سراب کم نظیر بود.
اما اکانت فیک دوم و تاثیرگذار محمد نجفی بود. محمد نجفی، نقش پخش و گسترش اطلاعات راجع به نقاط ضعف آقای نصیرپور را به عهده گرفته بود. افشای مدارک جمع آوری شده اصلی، مثل به اشتراک گذاشتن فایل صوتی مکالمه یکی از رقبا با نماینده شورای شهر، در حیطه وظایف این اکانت بود، که پس از افشاگری فایل صوتی از گروه تلگرامی رادیوسراب که یکی از اصلیترین گروههای تلگرامی فعال در سطح شهرستان بود اخراج شد. اما در گروههای دیگر کم و بیش فعالیت میکرد.
این چهار اکانت، یعنی دو اکانت آشکار و دو اکانت فیک در مجموع اعضای اصلی و تعیین کننده پویش فضای مجازی دکتر داوودی بودند. یک تقسیم کار زمانی هم داشتند، بیشتر اوقات اکانتهای فیک از صبح تا ساعاتی از عصر فعالیت میکردند و از عصرگاه صهیب شقاقی وارد مجادلات میشد. در کنار بسیاری از اکانتهای دیگر که بیشتر نقش سیاهی لشکر و پشتیبانی را بازی میکردند.
نتیجه اینکه اگر بخواهیم مباحث دنبال شده در دو گروه تلگرامی رادیوسراب و سرابمدرن را ملاک قرار دهیم:
عملکرد این ستاد در فضای مجازی را میتوان بهتراز دوره قبل دانست.به دلایلی چون:
عدم فحاشی از سوی چهار اکانت اصلی فعال
نوآوری در استفاده از شخصیتهای حقیقی و مجازی
عدم تکرار سناریوی قابل حدس دوره قبلی از سوی رقیب انتخاباتی
انسجام و هماهنگی نسبی بین عملکرد چهار اکانت اصلی فعال
در مطلب بعدی به مطالعه نحوه عملکرد ماشین تبلیغاتی آقای دکتر نصیرپور در فضای مجازی شهرستان سراب خواهم پرداخت.
فریبرز نعمتی
@tammollaat
با توجه به رکودی که در فضای سیاسی کلان شهرها حاکم است و اصلاحطلبان تقریبا تا این لحظه بازنده انتخابات هستند، اصولگرایان با توجه به پایگاه رای ثابتی که دارند، برنده کلان شهرها خواهند بود.
اما بازی در شهرهای کوچک همیشه به گونهای دیگر رقم میخورد. رقابتها همیشه جدی است، با انگیزههایی چون: قومی، قبیلهای، کینهتوزی، رو کم کنی، رایهای سلبی و نهایت جمعیتی که با بینش سیاسی خاص خود و آگاهانه رای میدهند نیز کم نمیباشند. در یک کلام مردم ساکن در شهرستانهای کوچک، تنها شانس خود برای تاثیرگذاری بر قدرت را به سادگی از دست نمیدهند.
در میان داوطلبین نمایندگی مجلس به نظر میرسد سه تیپ داوطلب قابل شناسایی است.
الف) داوطلبین اصلی
ب) داوطلبین ایذایی و غیر واقعی که اجیر شده برای شکستن میزان رای رقبا از سوی داوطلبان اصلی میباشند.
پ) سیاهی لشکرها که دو گروه میباشند. یا چهرهی انتخابات بعدی میخواهند باشند و یا اشخاصی هستند که بنا به هر دلیلی دوست دارند در این بازی سیاست باشند.
برای انتخاب از میان این سه گروه جمعیتی، فضای مجازی یکی از منابع مهم تصمیمگیری است. اما حالِ فضای مجازی، حالِ عادی نیست.
تنها تعبیری که به ذهن نگارنده میرسد:
"گسیختگی فضای مجازی" است.
برای مثال اگر مورد بررسی ما شهرستان سراب در آذربایجان شرقی باشد، میتوان موضوع را مصداقیتر(کیس محور) بررسی کرد.
در دوره دهم انتخابات مجلس شورای اسلامی، گروه تلگرامی "کافه خبر سراب" به مدیریت جناب آقای جواد عباسزاده از خبرنگاران با سابقه شهرستان سراب، محوریترین کانال تلگرامی بود که توانسته بود با حدود پانصدنفر عضو در روزهای آخر، نقطه ثقل فضای مجازی شود و تاثیرگذاری قابل توجهی را در روند حرکت افکار عمومی در این فضا بازی کند.
اما فضای مجازی دوره یازدهم انتخابات مجلس، غرق در آشفتگیست و بلبشوی منزجر کنندهای بر اتمسفر فضای مجازی آن حاکم است.
به نظرم علل آشفتگی را اینگونه میتوان صورتبندی کرد:
۱) تعداد بالای گروههای تلگرامی
هر یک از کاندیداهای اصلی دارای یک گروه مستقل شدهاند.
در کنار آنها گروه تلگرامی "رادیو سراب" به عنوان گروهی که قدیمیهای فضای مجازی در آن فعالیت دارند، البته با تعداد اعضای نسبتا کمتر، اما واقعیتر؛
و تعداد زیادی گروههای ریز و درشت،
باعث شدهاند فضای مجازی سردرگم شود. علاقمندان فضای مجازی از این گروه به آن گروه، از آن یکی هم به دیگری میروند! در نهایت نمیدانند کجا هستند. بمبباران اطلاعاتی بیش از حد بهینه، نهایت منجر به بیاطلاعی میشود.
۲) تکیه مدیریتها بر افزایش تعداد اعضا به منظور پیروزی در جنگروانی
برای مثال یکی از این گروههای تلگرامی به منظور دادن اجازه فعالیت به اعضا از ترفندی استفاده کرده کارستان!!! شما در گروه کذا زمانی اجازه فعالیت مییابید که پنج نفر دیگر را هم در گروه عضو کنید. این یعنی رشد نمایی و قارچگونه اعضای گروه و شاید برنده شدن در جنگ روانی تعداد اعضا.
۳) مدیریت ضعیف گروهها
توهینها و جدلهایی که اعضا در این گروهها بر هم روا میدارند، از سوی مدیریت گروهها تحت کنترل نمیباشد. در حالیکه در دوره قبل وضعیت بسیار بهتری بر مدیریت گروهها حاکم بود. زیرا مدیریتها در نسل جدید گروههای تلگرامی به سبب در اولویت قرار دادن تعداد، بر کیفیت؛ قادر به اتخاذ تصمیمات انضباطی بر اعضای خود نیستند.
۴) عدم توجه به کیفیت محتوای تولید شده در گروهها
پیامد؛تلف کردن وقت برای مطالعه مطالب.
۵) عدم وجود نظم در بستهشدن و بازگشایی گروهها
در بسیاری از گروهها رویه مشخصی حاکم نمیباشد و این اوقات، ساعتهایی طلایی برای بر هم زنندگان نظم مهیا مینماید.
۶) عدم نظارت مدیریتها بر تولید پیامهای بیمحتوا
برای مثال حجم بالایی از پیامهای گروههای منتسب به کاندیداها به این مضمون است: " به امید پیروزی کاندیدای X"
۷) عدم تولید پیامهای تحلیلی و کارشناسی شده در گروهها
۸) رویکرد پروپاگاندا محور از هر سه نوع سفید، خاکستری و سیاه به جای روشهای اخلاقی و نظاممند
۹) کولاک اکانتهای جعلی.
پدیدهی نهم به اندازهای فراگیر است که تعداد اعضای با اکانتهای فیک بر تعداد اعضا با اکانتهای واقعی میچربد و جریانساز اصلی نیز به صورت طبیعی همین اکثریت فیک هستند.
متاسفانه فرهنگ ایرانی هنوز نتوانسته به این سطح از آگاهی برسد که یا صحبت نکند، یا اگر صحبت میکند پای صحبت خود بایستد. در تاریخ رسم بر این بوده است که برخی نویسندگان چیرهدست بنا به مواضع سیاسیشان که با تهدید از سوی حاکمیت وقت مواجه میشدند از اسم مستعار استفاده نمایند. اما برای تولید محتوای انتقادی و استخواندار و نه برای فحاشی، تخریب و بیمسئولیتی اخلاقی.
۱۰) فضای جنگی
جو که انتخاباتی میشود، فضای گروهها در شهرستانها، فضای جنگ است. از هر طرف گلوله میبارد. کمی در فضای گروهها عمیق شوید. اگر اهل فیلم و سینما باشید توصیه میکنم برای درک بهتر این فضا ده دقیقه اول فیلم "نجات سرجوخه رایان" که روایت نبرد نورماندی در جنگ جهانی دوم است را مشاهده کنید. درک بهتری از حال و هوای فضای مجازی پیدا می کنید.
فریبرز نعمتی
@tammollaat
بازخوانی پرونده یک انتخاب.....
وقایعی که در فضای مجازی از هفتم اسفند تا دهم اردیبهشت گذشت، نهیب دیگری بود بر کسانی که فضای مجازی را جدای از فضای حقیقی دانسته و سعی در کتمان واقعیت های عصر اینترنت دارند.
پیرو تحلیلی که فردای انتخابات هفتم اسفند ارائه شده بود به بحث در مورد پیروزی دکتر داوودی در دهم اردیبهشت خواهیم پرداخت.
اما چه عواملی زمینه ساز پیروزی دکتر داوودی بر جناب نصیرپور شد؟
به نظر نگارنده سه عامل اساسی توانست در این مرحله پیروزی دکتر داوودی را رقم زند.
عامل اول: ورود نیروهای تازه نفس به کمپین یا پویش جناب دکتر داوودی بود.
فردای روز هفتم اسفند ماه به ائتلاف اصول گرایان و سوپر ناسیونالیست های سراب، گروه های دیگری نیز افزوده شدند. این گروههای جدید در یک نقطه اشتراک نظر اساسی داشتند ''هرکسی انتخاب بشود به جز آقای نصیر پور '' یعنی یک تفکر سلبی توانسته بود جمعیت قابل توجهی را به عنوان اپوزیسیون حاکمیت دو دوره قبل رقم زند. در این میان استراتژیست های قدری هم وارد ستاد دکتر شدند. مهترین نظریه ای که استراتژیست های جدید برای ستاد دکتر داشتند حذف نیروهای پایدارچی حداقل در فضای مجازی از جلوی ویترین ستاد بود. به گونه ای که فعالیت قابل توجهی از سوی این دسته از فعالین سیاسی در فاصله دو انتخابات دیده نشد. این حذف باعث گردید دیگر دکتر به عنوان کاندید پایدارچی ها شناخته نشود و فضایی برای نیروهای اصلاح طلب که کاندیدای مورد نظرشان برای جبهه اصلاحات آقای نصیرپور نبود فضایی برای فعالیت در ستاد دکتر داوودی گشوده شود. در ثانی یکی از نقاط حمله ستاد جناب نصیرپور به ستاد دکتر داوودی از این ستاد سلب گردد.
عامل دوم: فعالیت اشخاصی چون صهیب شقاقی و در مقیاسی متفاوت دیگر دوستان
با ورود صهیب شقاقی به بحث ها در فضای مجازی ضعف اساسی ستاد دکتر داوودی در داشتن نیروی تئوریک قوی نه به صورت کامل اما به حد قابل قبولی برطرف شد و در بحث ها تا حدودی قابل توجه، این نقطه ضعف اساسی در کمپین دکتر داوودی ترمیم گردید. تا جایی که برای نیروهای قوی ستادی و غیرستادی طرف مقابل به مانند آقایان عیاری و مستفید نقطه مقابلی میشد که متصور شد. نیروهای صف اول همیشه حاضر در صحنه به مانند آقای علی باقریان و آقای حیدرپور(پرسپولیس) را نیز نباید دست کم گرفت که توانستند جنگ های روانی روزانه را پی گیری نمایند.
عامل سوم: ورود پروفایل های جعلی با محوریت امیر حسینی
اما در میان نیروهای جدید بودند افرادی که بدون ذکر هویت اصلی خود سعی در نجات کمپین داشتند، پروفایل شاخص در میان این نیروها امیرحسینی بود. ادعای واقعی بودن پروفایل را می نمود در حالیکه مشخص بود امیر حسینی به احتمال قوی یکی از تئورسین های اصلی ستاد دکتر داوودی بود که توانست با شناسایی نقاط ضعف کمپین جناب نصیرپور ضربات کاری بر پویش حامیان آقای نصیرپور وارد کند. البته احتمال بسیار بالایی می باشد که ایشان از فعالین ستاد یکی دیگر از کاندیداها بوده باشد که بعد از هفتم اسفند به ستاد دکتر پیوستند.
اما سوی دیگر ماجرا پویش ستاد جناب نصیر پور بود. می توان گفت نیروهای جوان بسیار فعال و خوشفکری در ستاد بودند و زحمات زیادی را نیز برای ستاد جناب نصیر پور کشیدند که بجاست آقای نصیرپور قدردانی شایان توجهی از این جوانان بنماید که هریک می توانند در آینده در توسعه شهرستان نقش آفرینی نمایند، بجاست که دکتر داوودی در جلسات همفکری برای توسعه شهرستان از این دوستان بهره مند گردند.
اما اگر بخواهیم به برخی از نکات قابل توجه در ستاد آقای نصیر پور بپردازیم.
نکته اول را می توان عدم توجه به شکاف های ایجاد شده چالشی از طرف ستاد طرف مقابل دانست. برای مثال می شد با چند یادداشت ساده در باب این چالش ها به سادگی به مبارزه برخاست. برای مثال چالش تهرانیزه کردن انتخابات، شکاف غنی و فقیر، از خاک و برخاک و....
نکته دوم را می توان در تکراری بودن نقدهای مطرح شده از دکتر داوودی دید. به نظر می رسید حرف جدیدی در چنته نبود و ستاد در این بخش فاقد مطالعه کافی برای به چالش کشیدن طرف مقابل بود.
نکته سوم دفاع غلط از لیست امید و عدم کارایی برنامه های ستاد برای سوار شدن بر موج پیروزی لیست امید بود. اعلام حضور برخی افراد شاخص و عدم حضور آنها باعث سرخوردگی فعالین ستادی و بدنه رای سرگردان بود که به نظر می رسد بجا بود این تکنیک در تاکتیک مبارزاتی کمپین جناب نصیرپور جای نمی گرفت. اگر توجه داشته باشیم اکثریت رای جناب نصیرپور بعد از ظهر هفتم اسفند به صندوق ها به ویژه در شهر سراب واریز شده بود. در حالیکه در دهم اردیبهشت خبری از این حرکت نبود و می توان گفت کمپین جناب نصیر پور در تحلیل نهایی در بسیج رای طبقه شهری ناکام ماند و تمام صندوق های شهر را با اختلاف بالایی واگذار کرد.
امید است دکتر داوودی به عنوان یک نیروی دانشگاهی که سالهای مستمر با جوانان تعاملی سازنده داشته با استفاده از نیروهای جوان و کادر سازی در حیطه اختیارات خود موفق و سربلند برای خدمت به شهرستان باشند و از تمام پتانسیل های نمایندگان ادوار قبل در این راه مبارک اما طاقت فرسا بهره مند گردند. به ویژه همکاری با جناب نصیرپور در بدنه دولت می تواند منجر به گشایش هایی قابل توجه شود.