ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یکی از پیچهای تند تاریخ ایران زمین در اواخر قرن سیزدهم هجری به وقوع میپیوندد. زمان-مکانی که مفاهیمی به مانند وطن، دولت، ملت، ملی، آزادی، مساوات، عدالت و.... در ادبیات روزمره و مباحثات ایرانیان جز جمعیت نخبگان، آنچنان ورد زبان نشده بود. به تعبیر وینکنشتاینی این تکاپو ظرفیت فکری ایرانیان را به چالشی اساسی برای آفرینش مفاهیمی نو فرا میخواند تا آن را در شعاعی بزرگتر متصور شوند. به تفسیر سیدجواد طباطبایی مفاهیمی که میتوانست اجازه ورود از نظام کهن و سنت قدمایی به نظام جدید و سنت مدرن را در نوزایشی قابل توجه بازآفرینی نماید.
تفسیر نظام مفاهیم برای مردمی که در آستانه یک حرکت بزرگ بودند عملی طاقت فرسا و در عین حال حساس بود. این همانسازی مفاهیمی مثل مجلس با شورا و یا قانون با امر به معروف و غیره که از ابداعات میرزا ملکم خان بود، سکه رایج آن روزگاران بود.
بن مایهی اصلی انقلاب مشروطه آنچنان که در معنای کلمه مشروطه مستتر است شرطی کردن نهاد سلطنت در ایران بود. نهادی که به سبب جایگاه فراطبقاتی خود هیچ محدودیتی را برنمیتابید و خود واضع تمام محدودیتها بود.
در چنین وضعیتی طبقات اقتصادی و پایگاههای اجتماعی-فرهنگی جایگاه خود را نسبت به موقعیتی که با نهاد سلطنت داشتند بازتعریف مینمودند و راهی جز این نداشتند. چنانکه سالهای دور پس از آن نیز شاهد همین کیفیت در ایران بودهایم.
حرکت تکوینی مردم ایران از یک خواست حقوقی(تاسیس عدالت خانه) به یک خواست کلان سیاسی یعنی تشکیل مجلس و شرطیکردن قدرت در پیچهای مکرر طی میشود. در سرزمینی که شاهان قاجار از سر بیکفایتی با وزیرکشی کاسه صبر ملتی را که به صورت عینی واقف به ملت بودنشان نبودهاند را سر ریز مینمایند. فنا کردن مصلحان بزرگی چون قائم مقام فراهانی، میرزا تقیخان امیرکبیر و حتی میرزا حسینخان سپهسالار آخرین بارقههای امید اصلاحات را در میان مردم ایران به صورت ناخودآگاه و درمیان طبقه نخبگان آگاهانه خاموش مینماید.
اما با برافروختن جرقه تحول، نزاعهای درون گروهی و برون گروهی میان تمام اقشار سربرمیآورد. جنبشی که سالهای طولانی در میان نخبگان اولین مباحث تئوریک را در خفا بحث کرده بود، به ناگاه شعلهور میشود و بساط نظام کهنه را در هم میپیچد. تحولات بنیادین در ذهنیت ایرانی نمودار میشود و ضرورت درک نیازمندیهای جدید را متوجه میشود تا جایی که پهلوی اول وارث آمال و آرزوهای انقلاب جوان مرگ مشروطیت در وجه سیاسی میشود و مامور تحقق بخشیدن به این آرزوها. از تحولات مثبت ناشی از انقلاب میتوان به منازعات اندیشهورزی در موضوعات متنوع آن اشاره کرد. از جانانهترین مباحثات-مجادلات دورن گروهی میتوان به درگیریهای روحانیت در عرصه نظریهپردازی در باب حاکمیت اشاره کرد. نزاعی که بین دو طرز تفکر و تئورسینهای بزرگ آن یعنی شیخ فضل الله نوری در یک سو و آخوند خراسانی و نائینی در سمتی دیگر در آن روزهای طوفانی در جریان بود. نزاعی که هنوز مرزهای فقه و حقوق عمومی برایش به درستی مشخص نبود.
تغییر نظام تفکر و ذهنیت ایرانی، که محصول آن؛ تصور جایگاه برای قانون، تاسیس مدارس جدید، شرطیکردن قدرت، تشخیص حقوق در کنار تکلیف، تولد احزاب و دهها مورد دیگر...بود را باید در بررسی این تغییر نظام مفاهیم متذکر شد.
از یادآوری آنچه گذشت بگذریم، به نظر می رسد هنوز انقلاب مشروطه در واکاوی خود به دست اندیشمندان ایرانی دوران طفولیت خود را میگذراند و رشدی تک بعدی در تحقیق و پژوهش را تجربه کرده است.
در این صد و دهمین سالگرد انقلاب مشروطیت پژوهشهای حقوقی، اقتصادی و حتی اجتماعی هنوز نتوانستهاند از زیر سایه تحقیق و تتبع سیاسی خارج شوند و نکات تاریک و مبهم و عبرتانگیز و راهگشا را نمایان شوند. شناخت درست و دقیق نقاط عطف تاریخی، چون انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب ۵۷ هنوز هم سرفصلهای مهمی برای آموختن دارند که بایستی در هزارتوی پر پیچ و خم رازها و معماهای آن غوطهور شد برای گریز از جهل برتاریخ و مفاهیم تاریخ.