افکار پشت چراغ قرمز

افکار پشت چراغ قرمز

تاملات گهگاهی فریبرز نعمتی telegram: @tammollaat
افکار پشت چراغ قرمز

افکار پشت چراغ قرمز

تاملات گهگاهی فریبرز نعمتی telegram: @tammollaat

تحلیل نتایج انتخابات مرحله دوم مجلس دوره دهم شهرستان سراب (با محوریت فضای مجازی)

بازخوانی پرونده یک انتخاب.....

وقایعی که در فضای مجازی از هفتم اسفند تا دهم اردیبهشت گذشت، نهیب دیگری بود بر کسانی که فضای مجازی را جدای از فضای حقیقی دانسته و سعی در کتمان واقعیت های عصر اینترنت دارند.

پیرو تحلیلی که فردای انتخابات هفتم اسفند ارائه شده بود به بحث در مورد پیروزی دکتر داوودی در دهم اردیبهشت خواهیم پرداخت.

اما چه عواملی زمینه ساز پیروزی دکتر داوودی بر جناب نصیرپور شد؟

به نظر نگارنده سه عامل اساسی توانست در این مرحله پیروزی دکتر داوودی را رقم زند.

عامل اول: ورود نیروهای تازه نفس به کمپین یا پویش جناب دکتر داوودی بود.

فردای روز هفتم اسفند ماه به ائتلاف اصول گرایان و سوپر ناسیونالیست های سراب، گروه های دیگری نیز افزوده شدند. این گروههای جدید در یک نقطه اشتراک نظر اساسی داشتند ''هرکسی انتخاب بشود به جز آقای نصیر پور '' یعنی یک تفکر سلبی توانسته بود جمعیت قابل توجهی را به عنوان اپوزیسیون حاکمیت دو دوره قبل رقم زند. در این میان استراتژیست های قدری هم وارد ستاد دکتر شدند. مهترین نظریه ای که استراتژیست های جدید برای ستاد دکتر داشتند حذف نیروهای پایدارچی حداقل در فضای مجازی از جلوی ویترین ستاد بود. به گونه ای که فعالیت قابل توجهی از سوی این دسته از فعالین سیاسی در فاصله دو انتخابات دیده نشد. این حذف باعث گردید دیگر دکتر به عنوان کاندید پایدارچی ها شناخته نشود و فضایی برای نیروهای اصلاح طلب که کاندیدای مورد نظرشان برای جبهه اصلاحات آقای نصیرپور نبود فضایی برای فعالیت  در ستاد دکتر داوودی گشوده شود. در ثانی یکی از نقاط حمله ستاد جناب نصیرپور به ستاد دکتر داوودی از این ستاد سلب گردد.

عامل دوم: فعالیت اشخاصی چون صهیب شقاقی و در مقیاسی متفاوت دیگر دوستان

با ورود صهیب شقاقی به بحث ها در فضای مجازی ضعف اساسی ستاد دکتر داوودی در داشتن نیروی تئوریک قوی نه به صورت کامل اما به حد قابل قبولی برطرف شد و در بحث ها تا حدودی قابل توجه، این نقطه ضعف اساسی در کمپین دکتر داوودی ترمیم گردید. تا جایی که برای نیروهای قوی ستادی و غیرستادی طرف مقابل به مانند آقایان عیاری و مستفید نقطه مقابلی میشد که متصور شد. نیروهای صف اول همیشه حاضر در صحنه به مانند آقای علی باقریان و آقای حیدرپور(پرسپولیس) را نیز نباید دست کم گرفت که توانستند جنگ های روانی روزانه را پی گیری نمایند.


عامل سوم: ورود پروفایل های جعلی با محوریت امیر حسینی

اما در میان نیروهای جدید بودند افرادی که بدون ذکر هویت اصلی خود سعی در نجات کمپین داشتند، پروفایل شاخص در میان این نیروها امیرحسینی بود. ادعای واقعی بودن پروفایل را می نمود در حالیکه مشخص بود امیر حسینی به احتمال قوی یکی از تئورسین های اصلی ستاد دکتر داوودی بود که توانست با شناسایی نقاط ضعف کمپین جناب نصیرپور ضربات کاری بر پویش حامیان آقای نصیرپور وارد کند. البته احتمال بسیار بالایی می باشد که ایشان از فعالین ستاد یکی دیگر از کاندیداها بوده باشد که بعد از هفتم اسفند به ستاد دکتر پیوستند. 

اما سوی دیگر ماجرا پویش ستاد جناب نصیر پور بود. می توان گفت نیروهای جوان بسیار فعال و خوشفکری در ستاد بودند و زحمات زیادی را نیز برای ستاد جناب نصیر پور کشیدند که بجاست آقای نصیرپور قدردانی شایان توجهی از این جوانان بنماید که هریک می توانند در آینده در توسعه شهرستان نقش آفرینی نمایند، بجاست که دکتر داوودی در جلسات همفکری برای توسعه شهرستان از این دوستان بهره مند گردند.

اما اگر بخواهیم به برخی از نکات قابل توجه در ستاد آقای نصیر پور بپردازیم.

نکته اول را می توان عدم توجه به شکاف های ایجاد شده چالشی از طرف ستاد طرف مقابل دانست. برای مثال می شد با چند یادداشت ساده در باب این چالش ها به سادگی به مبارزه برخاست. برای مثال چالش تهرانیزه کردن انتخابات، شکاف غنی و فقیر، از خاک و برخاک و....

نکته دوم را می توان در تکراری بودن نقدهای مطرح شده از دکتر داوودی دید. به نظر می رسید حرف جدیدی در چنته نبود و ستاد در این بخش فاقد مطالعه کافی برای به چالش کشیدن طرف مقابل بود.

نکته سوم دفاع غلط از لیست امید و عدم کارایی برنامه های ستاد برای سوار شدن بر موج پیروزی لیست امید بود. اعلام حضور برخی افراد شاخص و عدم حضور آنها باعث سرخوردگی فعالین ستادی و بدنه رای سرگردان بود که به نظر می رسد بجا بود این تکنیک در تاکتیک مبارزاتی کمپین جناب نصیرپور جای نمی گرفت. اگر توجه داشته باشیم اکثریت رای جناب نصیرپور بعد از ظهر هفتم اسفند به صندوق ها به ویژه در شهر سراب واریز شده بود. در حالیکه در دهم اردیبهشت خبری از این حرکت نبود و می توان گفت کمپین جناب نصیر پور در تحلیل نهایی در بسیج رای طبقه شهری ناکام ماند و تمام صندوق های شهر را با اختلاف بالایی واگذار کرد.


امید است دکتر داوودی به عنوان یک نیروی دانشگاهی که سالهای مستمر با جوانان تعاملی سازنده داشته با استفاده از نیروهای جوان و کادر سازی در حیطه اختیارات خود موفق و سربلند برای خدمت به شهرستان باشند و از تمام پتانسیل های نمایندگان ادوار قبل در این راه مبارک اما طاقت فرسا بهره مند گردند. به ویژه همکاری با جناب نصیرپور در بدنه دولت می تواند منجر به گشایش هایی قابل توجه شود.


شاخص های توسعه فرهنگی(قسمت سوم)


ضرورت تشکیل مجمع نمایندگان ادوار

برای اینکه جامعه داوطلب توسعه فرهنگی را به سوی هدف اش رهنمون کنیم، همان طور که در قسمت اول بدان پرداختیم مفهوم انباشت یکی از مواد اولیه مهم و ضروری بود. یکی از اعمالی که می توان در راستای انباشت داشته ها انجام داد ایجاد سازوکار برای قدر دانی است. یکی از مشکلات جوامع در حال توسعه فرهنگی عدم پای بندی به تصمیمات ناشی از گذشته خود است. در این جوامع زمانی که شما سوالی مطرح کنید که فلان نماینده ادوار که بدان منتقدید را چه کسی به آن رای داد خواهند گفت نمی دانیم!!!!! در کمال تعجب مشاهده خواهید کرد مردم حوزه انتخابیه  شانه خود را مبرا از مسئولیت ساخته و تقصیر را متوجه جمعیتی موهوم و نامشخص خواهند کرد. یک جامعه توسعه یافته فرهنگی جامعه ایست که در مقابل تصمیماتش مسئولیت پذیر بوده و به انکار گذشته خود مشغول نباشد و آن جمعیت را موهوم و خیالی مپندارد. هر نماینده پس از کسب رای مردم و کسب جایگاه نمایندگی توان بالقوه ای برای تبدیل شدن به یک نیروی تاثیر گذار کشوری پیدا می کند که می تواند دارای سطوح متفاوتی از نفوذ در سیستم بورکراسی کشوری گردد. جامعه توسعه یافته فرهنگی جامعه ایست که بتواند....

 اول) به نیروی بالقوه خود یاری در راه تبدیل شدن به یک نیروی بالفعل را نماید.

 دوم) بتواند اندوخته انباشت فرهنگی را تبدیل به سرمایه ای در گردش به عنوان ابزار توسعه در خدمت جامعه نماید، به جای اینکه دهان به لعن و نفرین و دشنام برای نیروی خود ساخته باز نماید. 

تشویق به جای تقبیح، قدردانی به جای ناسپاسی، سازندگی به عوض تخریب را سرلوحه اعمال خویش قرار داده و به جای پس زدن فرزندان خود آنها را در آغوش کشد. جامعه ای توسعه فرهنگی خواهد یافت که بتواند به جذب سرمایه ها بپردازد و خوش بینی را با بدبینی معاوضه نماید تا توان لمس نیمه پر لیوان را در خود بیابد. ما باید بدانیم که نماینده ادوار تمام تلاش ممکن خود را برای خدمت انجام داده است، زیرا صاحب هر انگیزه ای هم باشد بی شک هر انسانی به دنبال خوشنامی می باشد و باقی گذاشتن نامی نیک از خود برای زندگی آینده...

در توسعه فرهنگی باید بدانیم می توانیم عملکرد نماینده های ادوار را نقد کنیم اما مجاز به تخریب آنها نیستیم زیرا مخرب یک مغرض است. نماینده مقدس نیست اما اصاعه ادب به شخصیت اش گناهی است نابخشودنی....

به نظر میرسد تشکیل مجمع ادوار برای قدردانی از نمایندگان سابق و فراخوانی آنها برای ایجاد انباشتی از   نخبگان بورکرات از سرفصل های توسعه است که می بایستی توسط اندیشمندان هر شهری صورت پذیرد .

البته این بدان مفهوم نیست که ما شهروندان از وظیفه قدردانی خود غفلت ورزیم. قدردانی از هرکس که از او بهره ای بردیم یا حتی بهره ای نبردیم اما او تلاش برای  انجام عملی نیک برای ما داشته جز وظایف هر انسان صاحب تفکری است.

به امید اولین روز  قدردانی.

تحلیل اولیه از انتخابات شهرستان سراب

 صبح دوستان بخیر 

هگل می‌گوید: تاریخ خود را تکرار می‌کند و کارل مارکس در تکمیل آن می‌گوید: بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی از آن تراژدی...


    دست تقدیر چنان رقم زد که دو نیروی نخبه شهرستان سراب بار دیگر در برابر هم قرار گیرند و ماراتن نفس گیر مجلس هشتم دگرباره برای مردم سراب تداعی شود. در این جایگاه برخورد دو طرز تفکر مثالی جالب از تقابل دو دیدگاه سیاسی _فرهنگی است. 


گروه اول مورد بررسی را می‌توان کسانی دانست که اولویت توسعه منطقه‌ای داشته و مدل توسعه ذهنی آنها از جز به کل چیده شده است. جمعیت گروه دوم کسانی هستند که مدل ذهنی آنها برای توسعه از کل به جز ساخته شده است و  توسعه منطقه‌ای بر مبنای توسعه ملی را قبول دارند.


 ریخت‌شناسی جمعیتی این دو گروه نیز خود مثال مطالعاتی جالبی برای تحلیل ساختار انتخابات شهرستان سراب می‌تواند باشد. در روزهای آینده حول محوریت آقای دکتر داوودی جمعیت اصول‌گرای شهرستان به همراه سوپر ناسیونالیست‌های سراب (طرفداران نماینده ساکن وطن) شکل خواهد گرفت و در طرف مقابل جوانان، نیروهای تحول‌خواه و جریان اصلاحات جبهه مقابل صف‌بندی را تشکیل خواهند داد.


 نیروهای معتدل بین دو گروه تقسیم خواهند شد. زیرا هم دکتر داوودی از لحاظ شخصیتی و سیاسی در کل انسان معتدلی می‌باشد و هم آقای نصیرپور که نماینده اتحاد دولت اعتدال و جریان اصلاحات می‌باشد جایگاه حزبی و پتانسیل قابل قبولی برای جذب آرای گروه معتدل را خواهد داشت. بسته به اینکه گروه سوم که نقش اصلی را در انتخابات دور دوم بازی می‌کنند چگونه افکارشان مهندسی شود، نقش اصلی را در نتایج انتخابات رقم خواهند زد. 


رقابتی نفس‌گیر برای جذب آرای معتدل‌ها و آرای سرگردانِ باری به هر جهت در ستادهای هر دو کاندیدای محترم شهرستان شکل خواهد گرفت. تا لحظه‌ای که این یادداشت نوشته می‌شود از نتایج تهران خبر تایید شده‌ای در دست نیست، اما آنچه که بر مبنای مشاهدات میدانی بوده اصلاح طلبان در تهران با اختلاف بسیار بالایی پیروز خواهند شد و این پیروزی می‌تواند کمک زیادی از لحاظ تبلیغاتی به نامزد این دوره اصلاحات نماید. در دور دوم، انتخابات؛ رنگِ منطقه‌ای ،قومیتی، فامیلی خود را خواهد باخت و به شکلی کاملا سیاسی پی گیری خواهد شد و تقابل دو دیدگاه ذکر شده در بالا قابل تامل و توجه خواهد بود. 


در مورد تقابل سیاسی این دو دیدگاه در روزهای آینده بیشتر خواهیم گفت. امید است خرد جمعی با سنجش‌های هوشمندانه‌ی خود بهترین گزینش را برای آینده شهرستان رقم زند.