روز سی ام دیماه نودو پنج، یکی از نمادهای پیر تجاری شهر تهران در خاکستر خود فرو ریخت و خویش را در خویشتن فرو مکید. حبیب الله القانیان کلیمی از ابر سرمایه داران صنعتی-تجاری دوران پهلوی، سازنده برج تجاری پلاسکو بود. ایشان از اولین کسانی بود که در دادگاه های چند دقیقه ای خلخالی به اعدام محکوم شد.
اما از تاریخ که بگذریم ؛ سوال امروز این است؛ مدیریت بیمارگونه در دستگاه بورکراسی مدیریت شهری و انباشت مدیران نالایق تا کجا ادامه خواهد یافت؟ تا کجا این مدیران بیمار شهری با اشتیاق تمام منتظر تولد شوم فاجعه خواهند بود، تا پس از یک واقعه شوم اما قابل پیشبینی، حس خود مدیر پنداری شان را بدون توجه به صدای بلند نارضایتی از عملکردخود ارضا نمایند. تهران و تمام کلان شهرهای ما در بحران محیط زیستی هوا و در مرحله بعد آب گرفتارند. آثار مخرب آلودگی صوتی بر روان این شهروندان غوغا می کند. قطار فاجعه هر لحظه در حال نزدیکتر شدن است اما گوش ها هر لحظه ناشنواتر و چشم ها نابیناتر می شوند. این بار اما داستان خود مدیر پنداری باید به جد مورد انتقاد قرار گیرد. مهمترین سرمایه های ما یعنی سرمایه های انسانی ما در مقابل چشمانمان پرپر شدند. شجاع ترین افراد قربانی بی کفایتی شدند. متهم اصلی این ماجرا دو شخصیت است. اول مدیر مسئول این مجموعه تجاری در بنیاد مستضعفان، دوم شهرداران این منطقه در این سال ها. آیا باید جان ها از جان به در شوند و سرمایه های انسان های زنده بگریخته در آتش بسوزد تا در این وانفسای اقتصادی بسیاری از خانواده های این زنده گریختگان زنده به گور شوند!!! تا شما شاید و شاید کمی چشمانتان بازتر و گوش هایتان تیزتر شود؟ به نظرم مردم اولین پاسخ کوبنده به این بی مبالاتی و بی احتیاطی را باید پای صندوق های رای شورای شهر بدهند. پاسخ هایی از جنس دموکراسی و شعور سیاسی بایستی سرلوحه ما قرار گیرد تا شورای شهری ها، شهرداران و مسئولان بنیاد مستضعفان صدای گریه های این قربانیان را با همدردی ملت شنوا باشند. در این سوگ سیاوشان باید در تقبیح بیماران سلفی گیر با بنای در حال ویرانی و با سوء استفاده چی های پشت آمبولانس و ماشین آتش نشانی بیفت با جدیت بیشتری برخورد نماییم، تا شاید بیماری های خود تخریب گریمان به اندازه بیماری خود مدیر پنداران کمی تسکین و مداوا یابد. از طرفی دیگر بایستی با تفکر بیشتری بر ویرانه های پلاسکو گریست. شاید اتفاقی مشابه برای ساختمان آلومینیوم و ساختمان های مشابه همین فردا در کمین باشد. تمام شاخص های مدیریت شهری در ایران رو به پایین است و این از نکتهای اساسی نشات می گیرد که زندگی برای ما اولویت آخر است و زنده ماندن اولویت اول.