افکار پشت چراغ قرمز

افکار پشت چراغ قرمز

تاملات گهگاهی فریبرز نعمتی telegram: @tammollaat
افکار پشت چراغ قرمز

افکار پشت چراغ قرمز

تاملات گهگاهی فریبرز نعمتی telegram: @tammollaat

ریاست مجلس عارف یا لاریجانی؟

چرا اصلاح طلبان عارف را باید رئیس مجلس کنند؟

در آستانه بحث های مرتبط با انتخاب ریاست مجلس، صحنه سیاست ایران این بار با دوگانه لاریجانی- عارف پیش روست. در حالی که در اردوگاه اصول گرایی بحث مشخص و مبرهن است و رای به لاریجانی برای ریاست مجلس به دلیل تنها گزینه ممکن بودن بحثی خاتمه یافته است. در اردوگاه اصلاح طلبی بحث درون اردوگاهی میان گزینش عارف یا لاریجانی در میان است. اما اینکه چرا جریان اصلاحات باید عارف را به ریاست مجلس برگزیند به دلایلی چند است که بدان خواهیم پرداخت.

 اول: دلیل تاریخی

از دیدگاه برخی اصلاح طلبان به نظر می رسد بازخوانی اشتباه تاریخ، اردوگاه اصلاح طلبی را بار دیگر به چالشی تامل برانگیز فراخوانده است. در تفسیر اشتباه از تاریخ برخی  از اعضای اصلاح طلبان بدین رویکرد رسیده اند که می توان با انتخاب لاریجانی به ریاست مجلس اشتباه حذف هاشمی از مجلس ششم را تکرار نکرد!!! یکی از آفات سیاست در برخی از سیاست پیشگان ایرانی برداشت اشتباه ازحافظه تاریخی بر مبنای داده های دروغ و اشتباه برخی رسانه های غرض ورز است که وظیفه گزارش حقایق را دارند. از دیدگاه طرفداران ریاست لاریجانی باید این عده در جناح اصلاح طلب متوجه باشند رویکرد مجلس ششم در مقابل هاشمی رفسنجانی نه با هاشمی امروز بلکه با هاشمی دیروز بود. اتفاقا حذف هاشمی آن روز باعث تولد هاشمی در این روز برای جریان اصلاحات شده که با تیز هوشی خاص آقای هاشمی رفسنجانی رقم خورد. ایشان در تحول درونی مواضع سیاسی از پدرخواندگی جریان راست سنتی به یکی از تاثیر گذارترین نیروهای اصلاحات تبدیل شده است.

دوم: خطای منطقی

 طرفداران ریاست لاریجانی در اردوگاه اصلاح طلبی دارای خطای فاحش منطقی هستند. اصلاح طلبان طرفدار ریاست لاریجانی با این رویکرد با یادآوری خاطرات مجلس ششم و در تفسیری که از این مجلس ارائه می دهند آن را تند رو دانسته و خواهان تکرار خطای سابق نیستند. در حالی که این عده متوجه این نکته نیستند که تندروی نکردن به معنای واگذاری اختیارات خودشان به دیگران نیست. به عبارت واضح تر شما اختیار خود را با ریاست عارف می توانید به دست گیرید اما تند روی نکنید. این عده از دوستان در اردوگاه اصلاح طلبی تمایزی میان ریاست و رویکرد قائل نیستند، با این تصور که می توانند ریاست جریان مطلوب شان را به رقیب واگذار کنند سرنوشت بهتری در انتظارشان است. می توان گفت این عده متاسفانه اعتماد به نفس فعالیت سیاسی را ندارند و دچار خودکم بینی سیاسی می باشند.

سوم: تکریم اخلاق

پیروزی دولت اعتدال و توسعه در بستر یک تفاهم اخلاقی میان روحانی و عارف اتفاق افتاد. عارف برای حراست از اخلاق سیاسی زمانی که برای پیروزی جریان سیاسی مطلوب خود انصراف خود را از ادامه رقابت اعلام کرد بستری را برای حمایت ژنرال های اصلاح طلبی از دولت اعتدال و توسعه فراهم نمود که پیروزی بی مانندی را برای جریان اصلاحات رقم زد. کاندیدای دولت اعتدال با چهارده درصد مقبولیت در روز اول هفته به بالای پنجاه درصد محبوبیت در پایان هفته رسید. امروز روزیست که زمان ادای دین به عارف از سوی جریان اصلاح طلبی فرا رسیده است. با ادای این دین آیندگان سیاسی با استناد به این رویداد تاریخی-سیاسی تشویق به فداکاری های عظیم تری زیر سایه سنت قدرشناسی در جریان اصلاحات خواهند شد.

چهارم: بازگشت دگرباره اصلاح طلبان به قدرت

با ریاست عارف بر مجلس سندی به نام جریان اصلاح طلبی خواهد زد که نام آن ریاست قوه مقننه خواهد بود. بازگشت رسمی اصلاح طلبان به قدرت رقم خواهد خورد و این جریان را در مقابل کاسبان فتنه از مصونیتی نسبی برخوردار خواهد کرد. در سویی دیگر این سند پیروزی قطعی جریان اصلاحات را فارغ از جنگ های رسانه ای که هر دو طرف ماجرا خود را پیروز کارزار انتخابات می دانند رقم خواهد زد.

     با توجه به چهار دلیل عمده ای که در بالا ذکر شد به نظر می رسد انتخاب عارف به ریاست مجلس بهترین گزینه ممکن برای جریان اصلاح طلبی در جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.


تحلیل نتایج انتخابات مرحله دوم مجلس دوره دهم شهرستان سراب (با محوریت فضای مجازی)

بازخوانی پرونده یک انتخاب.....

وقایعی که در فضای مجازی از هفتم اسفند تا دهم اردیبهشت گذشت، نهیب دیگری بود بر کسانی که فضای مجازی را جدای از فضای حقیقی دانسته و سعی در کتمان واقعیت های عصر اینترنت دارند.

پیرو تحلیلی که فردای انتخابات هفتم اسفند ارائه شده بود به بحث در مورد پیروزی دکتر داوودی در دهم اردیبهشت خواهیم پرداخت.

اما چه عواملی زمینه ساز پیروزی دکتر داوودی بر جناب نصیرپور شد؟

به نظر نگارنده سه عامل اساسی توانست در این مرحله پیروزی دکتر داوودی را رقم زند.

عامل اول: ورود نیروهای تازه نفس به کمپین یا پویش جناب دکتر داوودی بود.

فردای روز هفتم اسفند ماه به ائتلاف اصول گرایان و سوپر ناسیونالیست های سراب، گروه های دیگری نیز افزوده شدند. این گروههای جدید در یک نقطه اشتراک نظر اساسی داشتند ''هرکسی انتخاب بشود به جز آقای نصیر پور '' یعنی یک تفکر سلبی توانسته بود جمعیت قابل توجهی را به عنوان اپوزیسیون حاکمیت دو دوره قبل رقم زند. در این میان استراتژیست های قدری هم وارد ستاد دکتر شدند. مهترین نظریه ای که استراتژیست های جدید برای ستاد دکتر داشتند حذف نیروهای پایدارچی حداقل در فضای مجازی از جلوی ویترین ستاد بود. به گونه ای که فعالیت قابل توجهی از سوی این دسته از فعالین سیاسی در فاصله دو انتخابات دیده نشد. این حذف باعث گردید دیگر دکتر به عنوان کاندید پایدارچی ها شناخته نشود و فضایی برای نیروهای اصلاح طلب که کاندیدای مورد نظرشان برای جبهه اصلاحات آقای نصیرپور نبود فضایی برای فعالیت  در ستاد دکتر داوودی گشوده شود. در ثانی یکی از نقاط حمله ستاد جناب نصیرپور به ستاد دکتر داوودی از این ستاد سلب گردد.

عامل دوم: فعالیت اشخاصی چون صهیب شقاقی و در مقیاسی متفاوت دیگر دوستان

با ورود صهیب شقاقی به بحث ها در فضای مجازی ضعف اساسی ستاد دکتر داوودی در داشتن نیروی تئوریک قوی نه به صورت کامل اما به حد قابل قبولی برطرف شد و در بحث ها تا حدودی قابل توجه، این نقطه ضعف اساسی در کمپین دکتر داوودی ترمیم گردید. تا جایی که برای نیروهای قوی ستادی و غیرستادی طرف مقابل به مانند آقایان عیاری و مستفید نقطه مقابلی میشد که متصور شد. نیروهای صف اول همیشه حاضر در صحنه به مانند آقای علی باقریان و آقای حیدرپور(پرسپولیس) را نیز نباید دست کم گرفت که توانستند جنگ های روانی روزانه را پی گیری نمایند.


عامل سوم: ورود پروفایل های جعلی با محوریت امیر حسینی

اما در میان نیروهای جدید بودند افرادی که بدون ذکر هویت اصلی خود سعی در نجات کمپین داشتند، پروفایل شاخص در میان این نیروها امیرحسینی بود. ادعای واقعی بودن پروفایل را می نمود در حالیکه مشخص بود امیر حسینی به احتمال قوی یکی از تئورسین های اصلی ستاد دکتر داوودی بود که توانست با شناسایی نقاط ضعف کمپین جناب نصیرپور ضربات کاری بر پویش حامیان آقای نصیرپور وارد کند. البته احتمال بسیار بالایی می باشد که ایشان از فعالین ستاد یکی دیگر از کاندیداها بوده باشد که بعد از هفتم اسفند به ستاد دکتر پیوستند. 

اما سوی دیگر ماجرا پویش ستاد جناب نصیر پور بود. می توان گفت نیروهای جوان بسیار فعال و خوشفکری در ستاد بودند و زحمات زیادی را نیز برای ستاد جناب نصیر پور کشیدند که بجاست آقای نصیرپور قدردانی شایان توجهی از این جوانان بنماید که هریک می توانند در آینده در توسعه شهرستان نقش آفرینی نمایند، بجاست که دکتر داوودی در جلسات همفکری برای توسعه شهرستان از این دوستان بهره مند گردند.

اما اگر بخواهیم به برخی از نکات قابل توجه در ستاد آقای نصیر پور بپردازیم.

نکته اول را می توان عدم توجه به شکاف های ایجاد شده چالشی از طرف ستاد طرف مقابل دانست. برای مثال می شد با چند یادداشت ساده در باب این چالش ها به سادگی به مبارزه برخاست. برای مثال چالش تهرانیزه کردن انتخابات، شکاف غنی و فقیر، از خاک و برخاک و....

نکته دوم را می توان در تکراری بودن نقدهای مطرح شده از دکتر داوودی دید. به نظر می رسید حرف جدیدی در چنته نبود و ستاد در این بخش فاقد مطالعه کافی برای به چالش کشیدن طرف مقابل بود.

نکته سوم دفاع غلط از لیست امید و عدم کارایی برنامه های ستاد برای سوار شدن بر موج پیروزی لیست امید بود. اعلام حضور برخی افراد شاخص و عدم حضور آنها باعث سرخوردگی فعالین ستادی و بدنه رای سرگردان بود که به نظر می رسد بجا بود این تکنیک در تاکتیک مبارزاتی کمپین جناب نصیرپور جای نمی گرفت. اگر توجه داشته باشیم اکثریت رای جناب نصیرپور بعد از ظهر هفتم اسفند به صندوق ها به ویژه در شهر سراب واریز شده بود. در حالیکه در دهم اردیبهشت خبری از این حرکت نبود و می توان گفت کمپین جناب نصیر پور در تحلیل نهایی در بسیج رای طبقه شهری ناکام ماند و تمام صندوق های شهر را با اختلاف بالایی واگذار کرد.


امید است دکتر داوودی به عنوان یک نیروی دانشگاهی که سالهای مستمر با جوانان تعاملی سازنده داشته با استفاده از نیروهای جوان و کادر سازی در حیطه اختیارات خود موفق و سربلند برای خدمت به شهرستان باشند و از تمام پتانسیل های نمایندگان ادوار قبل در این راه مبارک اما طاقت فرسا بهره مند گردند. به ویژه همکاری با جناب نصیرپور در بدنه دولت می تواند منجر به گشایش هایی قابل توجه شود.