"جهان همیشه پر از آدمیانی بوده است با شهوت های همسان"
نیکولو ماکیاولی از کتاب درباره شیوه رفتار با شهروندان سرکش والدیکیانا از ترجمه شهریار آشوری
ضرورت تشکیل مجمع نمایندگان ادوار
برای اینکه جامعه داوطلب توسعه فرهنگی را به سوی هدف اش رهنمون کنیم، همان طور که در قسمت اول بدان پرداختیم مفهوم انباشت یکی از مواد اولیه مهم و ضروری بود. یکی از اعمالی که می توان در راستای انباشت داشته ها انجام داد ایجاد سازوکار برای قدر دانی است. یکی از مشکلات جوامع در حال توسعه فرهنگی عدم پای بندی به تصمیمات ناشی از گذشته خود است. در این جوامع زمانی که شما سوالی مطرح کنید که فلان نماینده ادوار که بدان منتقدید را چه کسی به آن رای داد خواهند گفت نمی دانیم!!!!! در کمال تعجب مشاهده خواهید کرد مردم حوزه انتخابیه شانه خود را مبرا از مسئولیت ساخته و تقصیر را متوجه جمعیتی موهوم و نامشخص خواهند کرد. یک جامعه توسعه یافته فرهنگی جامعه ایست که در مقابل تصمیماتش مسئولیت پذیر بوده و به انکار گذشته خود مشغول نباشد و آن جمعیت را موهوم و خیالی مپندارد. هر نماینده پس از کسب رای مردم و کسب جایگاه نمایندگی توان بالقوه ای برای تبدیل شدن به یک نیروی تاثیر گذار کشوری پیدا می کند که می تواند دارای سطوح متفاوتی از نفوذ در سیستم بورکراسی کشوری گردد. جامعه توسعه یافته فرهنگی جامعه ایست که بتواند....
اول) به نیروی بالقوه خود یاری در راه تبدیل شدن به یک نیروی بالفعل را نماید.
دوم) بتواند اندوخته انباشت فرهنگی را تبدیل به سرمایه ای در گردش به عنوان ابزار توسعه در خدمت جامعه نماید، به جای اینکه دهان به لعن و نفرین و دشنام برای نیروی خود ساخته باز نماید.
تشویق به جای تقبیح، قدردانی به جای ناسپاسی، سازندگی به عوض تخریب را سرلوحه اعمال خویش قرار داده و به جای پس زدن فرزندان خود آنها را در آغوش کشد. جامعه ای توسعه فرهنگی خواهد یافت که بتواند به جذب سرمایه ها بپردازد و خوش بینی را با بدبینی معاوضه نماید تا توان لمس نیمه پر لیوان را در خود بیابد. ما باید بدانیم که نماینده ادوار تمام تلاش ممکن خود را برای خدمت انجام داده است، زیرا صاحب هر انگیزه ای هم باشد بی شک هر انسانی به دنبال خوشنامی می باشد و باقی گذاشتن نامی نیک از خود برای زندگی آینده...
در توسعه فرهنگی باید بدانیم می توانیم عملکرد نماینده های ادوار را نقد کنیم اما مجاز به تخریب آنها نیستیم زیرا مخرب یک مغرض است. نماینده مقدس نیست اما اصاعه ادب به شخصیت اش گناهی است نابخشودنی....
به نظر میرسد تشکیل مجمع ادوار برای قدردانی از نمایندگان سابق و فراخوانی آنها برای ایجاد انباشتی از نخبگان بورکرات از سرفصل های توسعه است که می بایستی توسط اندیشمندان هر شهری صورت پذیرد .
البته این بدان مفهوم نیست که ما شهروندان از وظیفه قدردانی خود غفلت ورزیم. قدردانی از هرکس که از او بهره ای بردیم یا حتی بهره ای نبردیم اما او تلاش برای انجام عملی نیک برای ما داشته جز وظایف هر انسان صاحب تفکری است.
به امید اولین روز قدردانی.
حکیمی گوید:هر که هنر نورزد به چه ارزد؟ و هر که بی هنر بود درخت بی بر بود و هر که شمشیر ستم برکشید خود را کُشت و هر که داد ندهد از داغ نرهد و هر که را دستِ بخشان بود ،رخش رخشان بود و هر که نپرهیزد برآویزد و هر که توشه پاک دارد از دشمن چه باک دارد!
مرموزات اسدی در مرمزات داودی به نقل از کتاب شهریار ماکیاولی ترجمه آشوری ص ۲۳
نبینی که چون از شهری صفت کنند که آباد است و مردم آن شهر آسوده و راحت و از پادشاهِ خویش بی رنج،بدان که آن از هنر و نیکو نیتّیِ پادشاه است نه از رعیت....
نقشه راه توسعه فرهنگی...
برای رسیدن به مفهوم ''جامعه فرهنگی'' پس از ساخت آرشیو برای اندوختههای فرهنگی گذشته و انباشت فرهنگ، به صورت خودکار هر پدیدهی زنده نیاز به تولید پیدا میکند که اصلیترین مشخصهی زنده بودن است. برای تحقق این مهم به سه مرحله احتیاج است: تولید فرهنگ، توزیع فرهنگ و در آخر توسعه و تصحیح فرهنگ. این سه مرحله با اینکه دارای اهمیت یکسانی هستند اما رعایت ترتیب در آنها بسیار مهم میباشد.
مرحله اول)
تولید محتوای فرهنگی به مانند هر تولید دیگری به ابزار تولید نیاز دارد. دانشِ فرهنگی، متخصصِ فرهنگی، سرمایهی فرهنگی، سخت افزار و وسایل تولید فرهنگی از جمله لوازم این تولید میباشد.
بخش اول لوازم تولید که داشتن دانش فرهنگی است، به وسیله دو منبع تامین میشود اول مطالعه، دوم توجه و تفکر در اعمال فرهنگی رایج در اجتماع به وسیله نخبگان فرهنگی و حتی مردم عادی.
بخش دوم تولید فرهنگی داشتن نیروهای متخصص فرهنگی است. شاعرها، نویسندهها، نقاشها و تمام هنرمندهای یک شهر میتوانند بازیگران موثر این بخش تولید باشند.
بخش سوم تولید فرهنگی سرمایه فرهنگی است. در این بخش نیازمند دلسوزانی با سرمایه مالی میباشد که بتوانند از مازاد دارایی خود در رشد و اعتلای منطقه زندگی خود گذشت کنند و به صورت واقعی و عملی بتوانند شعارها را به نمودهای عملی مبدل سازند.
بخش چهارم تولید فرهنگی تلاش برای ایجاد سخت افزار است، به مانند تاسیس سینما، تئاتر، کانون پرورش فکری فعال، انجمنهای فرهنگی و .... تا برگزاری دورههای ارتقا سطح دانش و قابلیت شهروندان برای کمک به قوای مجریه و مقننه.
مرحله دوم)
پس از انجام این مراحل سخت و طاقت فرسا نوبت به توزیع فرهنگی میرسد. زیرا بدون توزیع همه گیر تولیدات فرهنگی تمام سرمایههای مادی و غیرمادی درگیر در فرآیند تولید فرهنگ بیفایده مینماید. فرهنگ تولید شدهای که در میان مردم قابلیت توزیع را نداشته باشد از دو نقص رنج میبرد یا اینکه فرهنگ تولید شده فاقد ارزش بوده و از فطرت آدمی سرچشمه نگرفته تا جذبه ای برای مخاطب عام داشته باشد و یا اینکه سفارشی بوده و اصلا برای نیاز مردم تهیه نشده بوده است.
مرحله سوم)
نگهداری فرهنگی است.... در این مرحله نیاز است که بازخوردهای مثبت و منفی فرهنگ تولید شده و سپس توزیع شده از مردم دریافت شود و با همفکری نخبگان فرهنگی اصلاحات لازم برای بازتولید صحیح فرهنگی اتفاق بیاُفتد. مهندسی فیدبک دریافتی می تواند ساز و کاری صحیح را برای این هدف به ارمغان آورد.
پس از پی گیری این فرآیند خلاصه شده و در عین حال پیچیده است که میتوان امیدوار به رشد فرهنگی شد و گامهای صحیح و درستی برای اعتلای جامعه هدف برداشت.