افکار پشت چراغ قرمز

افکار پشت چراغ قرمز

تاملات گهگاهی فریبرز نعمتی telegram: @tammollaat
افکار پشت چراغ قرمز

افکار پشت چراغ قرمز

تاملات گهگاهی فریبرز نعمتی telegram: @tammollaat

گزارشی اولیه از یک کودتای نافرجام

اخبار اولیه حاکی از آن است که ژنرال چهارستاره ارتش و فرمانده سابق نیروی هوایی "آکین اوزتورک" به همراه دامادش سرهنگ "هاکان کاراکووش" ، خلبانان نیروی هوایی ترکیه  کلید عملیات  کودتا را با به پرواز درآوردن هواپیماهای F_16 و با هماهنگی دو فروند هواپیمای سوخت رسان که از پایگاه هوایی انجرلیک به پرواز درآمده بودند به منظور پشتیبانی از پرواز بلند مدت این هواپیماهای جنگنده فشردند. در صورت موفقیت کودتا قرار بر این بوده است که ژنرال اوزتورک فرمانده ستاد ارتش ترکیه شود.
در شب حادثه که احتمالا در برنامه ریزی نیروهای کودتا موثر بوده است، کلیه فرماندهان نیروی هوایی در یکی از هتل های آنکارا در مراسم عروسی دختر ژنرال "ایلهان شانور"بودند. با فرود یکی از هلیکوپترهای کودتا در این تالار فرمانده کل نیروی هوایی "عابیدین اونال" ربوده می شود و ادامه ساعت شمار ماجرا آغاز می شود...

 کودتا در بسیاری از زوایا آنچنان ناشیانه طراحی شده بود که شکی باقی نمی گذاشت که ساخته و پرداخته اردوغان بوده است .
۱)ساعت نامناسب شروع کودتا یعنی حدود ساعت ده شب در حالیکه مردم همه بیدارند و امکان بروز هر رفتار غیر قابل پیش بینی وجود دارد.
۲) استعداد نسبتا کم نیروهای عمل کننده
( تخمین اولیه در حدود چهارهزار نفر)
۳)عدم تحت کنترل درآوردن زیرساخت های اینترنتی و ارتباطی
۴)عدم دستگیری رهبری کاریزماتیک چون اردوغان و نخست وزیر و سایر بلندپایگان دولتی و کشوری
۵)عدم تحت کنترل درآوردن جدی رسانه های خبری و شبکه های تلویزیونی(تنوع و تکثر آنها خود یکی از دلایل شکست کودتا بود در کودتای ۱۹۸۰ ترکیه تنها یک شبکه تلویزیونی وجود داشت) 
 نشان از یک کودتای ساختگی در ساعات اولیه داشت.
اما در طرف مقابل تصرف روزنامه حریت و شبکه cnn ترک که بیشترین ضربات و تهمت ها را از سوی دولت اردوغان تحمل کرده بودند، از لحاظ نمادشناسی مهم بود و هم از دید عملکرد این رسانه ها در ساعات کودتا که این رسانه ها را تبدیل به ناجیان جمهوریت ترکیه کردند. اردوغان مصاحبه تلویزیونی مهم خود را از شبکه cnn ترک پخش کرد که همیشه آن را وابسته به لیبرال های ترکیه می دانست.
پس از کنفرانس خبری ژنرال "اوموت دوندار" و تضمین امنیت اردوغان در صورت ورود به استانبول ورق ماجرا برگشت.
کودتا درون کودتای اردوغان نیز همزمان با این کودتای مرموز پس از طلوع آفتاب از سوی اردوغان کلید خورد. کودتایی که طلوع آفتاب را ندید اما ضدکودتایی که بعد از طلوع آفتاب متولد شد.
 وعده ای که اردوغان دو هفته پیش بابت پاکسازی ششصد افسر ارتش داده بود را یکی از محرکین اصلی کودتا می دانند. آخرین بازماندگان بعد از ماجرای پیچیده ارگنه کون نیز نسخه شان پیچیده شد و ضد کودتا بر علیه ارتش و دستگاه قضایی ترکیه آغاز شد و بزرگترین تهدید علیه اردوغان تبدیل به یکی از مغتنم ترین فرصت ها برای او شد.
تحلیل اولیه از ماجرا که کودتا را برای ناظران غیرقابل باور می نمود عدم یکپارچگی فرماندهی و تصفیه های سالهای طولانی اردوغان در بدنه ارتش بود. تمام ناظران می دانستند که ارتش توان کودتای یکپارچه را ندارد و تصفیه های اساسی در بدنه پلیس و سازمان اطلاعات ترکیه "میت" اجازه کودتا به ارتش نخواهد داد، که به راستی در شب کودتا اردوغان میوه آن تصفیه ها را در بدنه پلیس و سازمان اطلاعات چید. به نظر می رسد در تحلیل اولیه از آنجا که بدنه ارتش از آخرین موج تصفیه اردوغانی در ارتش باخبر بودند بیشتر به جای یک عملیات حساب شده دست به قماری به قیمت جانشان و وفاداری به سنت پاسبانی سکولاریسم در ترکیه زده اند.البته که این انگیزه نیز در هاله ای از ابهام گرفتار است. زیرا اردوغان انگشت اتهام خود را به سوی طرفداران گولن در ارتش دراز کرده است و در طرف مقابل گولن به تکذیب ارتباط اش با کودتا مشغول است شاید به انگیزه آخرین تلاش برای حفظ بدنه وفادار به خود در ارتش. اما هر چه که بوده است تصفیه حساب با دستگاه قضا نیز آغاز شده است امروز خبر از معلق کردن هزاران دادیار، بازپرس، قاضی و حتی قضات دیوان عالی است.
مجلس ترکیه بعد از ظهر روز اول توانست خود را جمع و جور کند و انسجام خود را برای تشکیل جلسه بازیابد. مجلسی که بمباران آن توسط ژنرال اوزتورک و داماد یکی از نسنجیده ترین اقدامات ممکن و از طرفی بهترین خوراک تبلیغاتی برای اردوغان شد.
 پس از سخنرانی مقدماتی رئیس مجلس نوبت به بن علی یلدریم رسید. نوع تخفیف یافته ای از ادبیات اردوغانی در مجلس طنین انداز شد. وعده تلاش برای بازگشت مجازات اعدام به صحنه سیاسی ترکیه را می توان شاه بیت سخنان او دانست. پس از او کمال کلیچدار اوغلی به عنوان رهبر اپوزیسون و حزب جمهوری خلق ترکیه به عنوان سخنران بعدی شروع به سخنرانی کرد او با تکیه بر ماده چهارم قانون اساسی ترکیه، کشورش را کشوری دموکرات،لائیک و ...معرفی کرد. او خواستار بازگشت دموکراسی و حقوق به جامعه ترکیه شد. کلمات کنایه آمیز او در محکومیت کودتا اشاره به اردوغان نیز داشت و عامل شکست کودتا را دموکراسی و جامعه مدنی ترکیه دانست. به حق می توان گفت همان رسانه هایی که اردوغان به شدت عمل با آنها برخورد می کرد تا بدانجا که ترکیه را به بزرگترین زندان خبرنگاران تبدیل کرده بود در بزنگاه تاریخی برای او نقش ناجی را بازی کرد و این پیام را به گوش دیکتاتوری رساند که رسانه های آزاد دشمن شما نیستند بلکه دلسوز شما هستند و چراغ راه.
سوال اساسی که برای آینده ترکیه مطرح است این نکته است که آیا اردوغان از این فرصت پیش آمده و نقش مهم احزاب اپوزیسیون در شکست کودتا با موضع گیری علیه آن برای آشتی ملی استفاده خواهد کرد یا اینکه سمند دیکتاتوری را در این آشوب تندتر خواهد راند؟؟؟

گل به خودی اصلاح طلبان به کاپیتانی عارف

در صحنه سیاسی ایران در "ظاهر" یک جریان و یک حزب پی‌گیر آرمان اصلاحات، با دو استراتژی متفاوت هستند. جریان اصلاحات با جبهه‌ای از گروه‌های دوم خردادی و غیر دوم خردادی با استراتژی اولویت توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی دیر زمانی پی‌گیر این آرمان بوده است و مدعی اصیل این طرز تفکر و روش اندیشه می‌باشد. از طرفی حزب اعتدال و توسعه با استراتژی اولویت توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی منادیِ دیگر اصلاحات بودند که تحولات ماه‌های اخیر خبر از یک پوست اندازی آرام دارد. در حالی که  نزدیکی ظاهری آنها به شعارهای اصلاحات برای جذب بدنه رای اصلاحات است، اما در تحرکات چراغ خاموش آنها در انتخاب روسای کمیسیون‌ها و حقوق‌دانان شورای نگهبان بیشتر رقابت‌های تنگ‌نظرانه مشاهده می‌شود تا رفاقت‌های وفادارنه. اتحاد این دو جریان در انتخابات مجلس باعث سردرگمی سیاسی برای کهنه سربازهای اصلی اصلاحات شده است. تا بدانجا که این سردرگمی باعث فرصت‌سوزی بی‌مانندی در مجلس دهم شد و اصلاح‌طلبان گل به خودی مفتضحانه‌ای به دروازه اصلاحات با کاپیتانی عارف وارد کردند. تا جایی که سعید حجاریان استراتژیست شاخص اصلاح‌طلبان نیز صدایش درآمد. خطای استراتژیک اصلاح‌طلبان از آنجایی آغاز شده که این عزیزان شعارهای اساسی اصلاحات را چون به باد فراموشی سپرده‌اند فاقد قطب‌نمای سیاسی برای یافتن مسیر درست در پیچ و خم دالان‌های سیاست‌ورزی مجلس شدند. شعار توسعه سیاسی  مقدم بر توسعه اقتصادی و عدم تطابق آن با گزینش کمیسیون‌های مناسب نشان از کم هوشی و گاهی عدم  بینش سیاسی کسانی است که مدعی سیاست‌ورزی در سطح کلان ملی می‌باشند. هر جریان سیاسی با توجه به شعارهای مطلوب و چارچوب فکری صحیح آن جریان و از طرفی با سبک و سنگین کردن شرایط و داشته‌های سیاسی دست به گزینش کمیسیون‌های مطلوب می‌زند و انتخاب صحیح را انجام می‌دهد. اصلاحاتی که در تبارشناسی تاریخی اندیشه خود مدعی توسعه سیاسی بوده بایستی به صورت منطقی مرتبط‌ترین کمیسیون‌ها را هدف می‌گرفت و سایر کمیسیون‌ها را در جایگاه دوم اولویت قرار می‌داد. اشتباهات تاکتیکی و تکنیکی یکی از ناشیانه‌ترین شکست‌ها را برای دوستان اصلاح‌طلب رقم زد. این دوستان می‌توانستند با واگذاری کمیسیون‌های اقتصادی و برنامه‌ای به فراکسیون اعتدال_لاریجانی به صورت داوطلبانه دو هدف را دنبال کنند. اول اینکه خود را مبرا از ناکارآمدی برنامه‌های اقتصادی دولت اعتدال نمایند و در صورت کارآمدی در آینده خود را شریک دولت معرفی نمایند و از طرفی به راحتی کمیسیون‌های حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و نظارتی را تصرف نمایند.
اشتباه تاکتیکی:
 بدنه ۱۰۵ رای عارف الی ۱۵۷ رای پزشکیان در یک تحلیل معقول در حدود ۱۳۰ رای کمیسیونی را برای اصلاح‌طلبان در بدترین حالت رقم می‌زند که با فرض ۱۳ رای برای پیروزی در هر کمیسیون می‌توانست حداقل ریاست ده الی هشت کمیسیون را برای آنها به ارمغان آورد. که عدم گزینش درست کمیسیون‌ها و همچنین فقدان برنامه تشکیلاتی قوی برای توجیه زیر مجموعه باعث پراکندگی و آسیب‌پذیری جدی این نیروها شد.
اشتباه تکنیکی:
عدم گزینش کمیسیون‌های مناسب بود. شعار اصلاحات سیاسی مقدم بر اصلاحات اقتصادی می‌طلبید اصلاح‌طلبان در سه کمیسیون کم طرفدار مجلس اما بیشترین تطابق با آرمانهای‌شان قدرتمند ظاهر شوند. یعنی کمیسیون‌های اصل نود، کمیسیون حقوقی و کمیسیون فرهنگی...
کمیسیون اصل نود به عنوان دستگاه نظارتی با پشتوانه حقوقی، کمیسیون حقوقی بدنه کارشناسی کننده قوانین و کمیسیون فرهنگی برای کمک به پایگاه رای اصلاحات یعنی بخش فرهنگی جامعه، مهمترین کمیسیون‌هایی بودند که اصلاحات از آنها غفلت کرد در حالی که رقیب نیز در روزهای اول تمایلی به آنها از خود نشان نمی داد. 
بجاست که کاپیتان این روزهای اصلاح‌طلبان در مجلس پاسخ قانع کننده‌ای در باب این فرصت‌سوزی‌ها داشته باشند.
فرصت‌طلبی دوستان اعتدالی  و  بازی ناشیانه تیم جوان بی‌آینده اصلاح‌طلبان باعث گل به خودی بی‌مانندی در عرصه کلان سیاسی مجلس شد. تیشه‌ای که این دوستان در حال زدن به بدنه رای اصلاحات می‌باشند در مرحله اول به ضرر اصلاحات و در مرحله دوم به کلیت سیاست ‌ورزی در ایران است که پیروزمندان امروز اتفاقا بازندگان فردا خواهند بود. قدمای ایرانی به مانند فارابی در باب سیاست عبارت تدبیر منزل را به کار می‌بردند و آن را اداره درست و بهینه امور شهر تفسیر می‌کردند در حالی که تعریف سیاست‌ورزان امروز ایران از سیاست تدبیر در باب مهندسی بی‌بدیل‌ترین بی‌اخلاقی هاست. دوستان رئیس جمهور عزیز کشورمان در حال مهندسی بی‌بدیل‌ترین بی‌اخلاقی‌ها هستند. 

شاخص های توسعه فرهنگی(قسمت چهارم)

شاخص های توسعه فرهنگی 

شناخت اصول و کارکردهای مناظره

یکی از عوامل تاثیر گذار در انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت را می توان برگزاری مناظره به منظور یافتن کاندیدای اصلح برای مقام ریاست جمهوری،  برای اولین بار در ایران دانست. در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری در ایران صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار بعد از مناظرات دهه شصت که بین گروههای سیاسی و اسلامی برگزار می شد که پس از مدتی بنا به دلایلی متوقف شد، تصمیم گرفته بود مناظراتی را این بار در قالب مناظرات کاندیداهای ریاست جمهوری برگزار کند. نتایج مناظرات و نحوه برگزاری آنها متاسفانه هم از لحاظ شکلی و هم محتوایی دارای نقاط ضعف عدیده ای بود که تامل و تفکر در آن به نظر میرسد نکاتی سودمندی را برای ما و همچنین برگزارکنندگان مناظرات در هر سطحی به دنبال داشته باشد.

برای بررسی ساختار یک مناظره بحث خود را در دو بخش شکلی و محتوایی پیش خواهیم گرفت.

در ابتدا مناظره های آن سال را به صورت شکلی بررسی خواهیم کرد و در بخش دوم بررسی محتوایی انجام خواهیم داد.

در بخش شکلی

اولین نقطه ضعف شکلی را می توان در مجری برگزار کننده مناظره یافت. یکی از مهمترین انتقادهای آن سالها به مناظرات، ضعف در بخش مدیریت مناظره از سوی مجری بود. به نظر میرسد برای برگزاری مناظره در هر سطحی ابتدا باید به دنبال انتخاب یک مدیر -مجری مناسب برای مناظره بود. 

ویژگی اول: مدیر باید از افرادی باشد با معلومات نسبتا جامع و قابل قبول در مورد موضوعات مطرح در مناظره . 

ویژگی دوم: دارای منطق فکری قابل توجه برای تعهد به ماموریت محدود از لحاظ زمانی خویش برای اجرای  مناظره. به عبارت بهتر ایشان باید متوجه باشند که برای مدت محدود اجرای مناظره، بی طرف باشند و نسبت به بی طرفی وفادار.

 ویژگی سوم: مدیر مناظره باید قدرت بیان والایی داشته و صاحب شخصیتی تاثیر گذار باشد تا بدانجا که طرفین مناظره حس احترام را نسبت به شخص مدیر یا مجری داشته باشند.

 پس برای داشتن هر مناظره موفق در صورت شکلی آن باید حداقل سه شاخص بالا در مدیر مناظره وجود داشته باشد. 

مورد مهم دوم از لحاظ شکلی ....

چند نوبتی بودن مناظرات است. در مدل آمریکایی مناظرات ریاست جمهوری برای مثال موضوعات مختلف حالت تفکیکی داشته و در هر جلسه موضوع خاصی مورد بحث قرار می گیرد. برای مثال در جلسه ای اقتصاد و در جلسه دیگری سیاست خارجی و.... که فقدان این رویکرد نیز در مناظرات ایرانی کاملا به چشم می خورد. 

از لحاظ محتوایی

مورد اول:

 از لحاظ محتوایی مورد اول به فقدان دیدگاه برمی گردد. متاسفانه اکثریت مناظره کنندگان ایرانی فاقد دیدگاه های مکتوب بوده و به دور از یک سنت فکری شناسنامه دار می باشند، که این خود باعث پراکندگی و بی هدفی در مناظرات می گردد. زیرا طرف مناظره کننده قابلیت استناد و رجوع به نکته مشخصی در اندیشه های طرف مقابل را ندارد. فقدان پایگاه حزبی و سابقه مشخص سیاسی و یا نوشتاری مواد خام مناظره را قبل از آغاز بلاموضوع می کند.

مورد دوم: فقر فرهنگ مناظره می باشد. متاسفانه مشاهده می شود که به جای نقد نظر، نقد نظر دهنده اتفاق می افتد که یکی از خطاهای رایج منطقی در فرهنگ گفت و گوهای ایرانی است، که بجاست درمانی برای آن تجویز شود. فقدان فرهنگ مناظره فقدان یک دیدگاه مفهومی در مناظره می باشد. یعنی به جای بحث در مورد موضوع، بحث در مورد شخص و شخصیت می شود. بررسی سایر مغالطات منطقی مجالی دیگر را می طلبد.


مورد سوم: مخاطبان مناظره نیز خود مسئله ای دیگر است. اگر به همان مناظرات سال ۸۸ نگاهی دگرباره داشته باشیم متوجه خواهیم شد، مخاطبان مناظره بسته به طبقه اقتصادی و پایگاه فرهنگی خود از کلام مناظره کننده برداشت های متفاوتی دارند. برای مثال مناظره کننده ای که هوچی گر حرفه ای تری باشد از دیدگاه جمعیت کم اطلاع از اخبار به عنوان مناظره کننده برتر معرفی می شود و مناظره کننده با کلام علمی و دقیق تر به عنوان مناظره کننده ضعیف شناسایی خواهد شد. البته در کشورهای غربی راه حل را در این نکته یافته اند که تعداد مناظرات دو کاندیدا را به ده ها جلسه افزایش دهند تا هم هیجان مناظرات فروکش نمایند هم بیننده قضاوت منطقی تر داشته باشد. اما آیا ما توان برگزاری این حجم از مناظرات را داریم؟


پیشنهاد: اشاعه مناظرات مکتوب است. به نظر میرسد در شرایط کنونی ما که استانداردهای لازم برای مناظرات رو در رو وجود ندارد، بهتر است داوطلبین مناظره، مناظرات مکتوب را در پیش گیرند که هم از کیفیت بالاتر محتوایی برخوردار است و هم عملی تر و علمی تر نسبت به مناظرات رو در رو که بار علمی کمتری را دارا هستند و امکان اجرایی کردنشان مشکل تر. مناظرات مکتوب نمایش دهنده واقعی قدرت منطق و استدلال شخص مناظره کننده خواهد بود بر خلاف مناظرات رو در رو که اتکا به حاضر جوابی و فن بیان دارند.

پی نوشت: در ادامه منشور سی ماده ای دکتر سریع القلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در باب فرهنگ مناظره می آید تا توسعه فرهنگی در فرهنگ مناظرات ایرانی افزایش یابد.

سی ویژگی انتقاد کردن/مناظره کردن

محمود سریع القلم

دانشگاه شهید بهشتی

۱٫هدف از نقد و انتقاد، بهتر فهمیدن و دقیق فهمیدن یک موضوع است.

۲٫هدف از نقد و انتقاد، نزدیک کردن یک فکر و نظریه بهfact  است.

۳٫اظهار نظر با نقد متفاوت است: اولی مخاطب خاصی ندارد اما دومی برای اصلاح فکر و سخن و عمل دیگری است.

۴٫منتقد تا می تواند باید در متن انتقادی خود، سؤال ها و زوایای جدید طرح کند.

۵٫داشتن یک دیدگاه متفاوت، نقد نیست. مستندات وfact ها، مبنای نقد و انتقاد هستند.

۶٫نقد شفاهی از نظر مکتوب، بی اعتبار است.

۷٫منتقد باید دقیق با نقطه و ویرگول از متن اصلی، نقل قول کند و بعد آن را بر اساس مستندات نقادی کند.

۸٫نقد به صورت مناظره توسط کسانی معتبر است که هر دو طرف در رابطه با موضوع مناظره، متون تولید و چاپ کرده باشند.

۹٫در مسائل فکری و علمی، مبنای نقد بر واقعیات، آمار و fact ها است. جایگاه تخیلات و توهمات در مدارهای علمی نیست.

۱۰٫در جامعه‌ای نقد اعتبار پیدا می‌کند که افراد متخصص در حوزه تخصصی خود نقادی کنند.

۱۱٫اگر منتقد نکته‌ای ر ا از متن مکتوب متوجه نمی شود، ابتدا سؤال می‌کند و بعد نقد می‌کند.

۱۲٫پیش ذهنیت از نویسنده یک متن، نقد و انتقاد را مخدوش و بی‌اعتبارمی‌کند.

۱۳٫به میزانی که انتقادات کلی باشند از اعتبار آن‌ها کاسته می‌شود. مبنای کار علمی و انتقادی درپرداختن به جزئیات است.

۱۴٫بالاترین سطح اعتبار یک فرد علمی و فکری،نوشته‌های اوست. سخنرانی و ارائه شفاهی مطالب پایین‌ترین سطح است.

۱۵٫منتقد بر نویسنده متن، القاب نمی گذارد.

۱۶٫کسی که در یک موضوع تخصص نداشته و متون تولید و چاپ نکرده، به لحاظ علمی نمی‌تواند انتقاد کند.

۱۷٫منتقد، متن و سخن و فکر فرد را نقد می‌کند و نه شخص او را.

۱۸٫کسی که نقد علمی می شود، وظیفه مدنی داردکه به انتقادات پاسخ دهد.

۱۹٫نقدی که به آمار و مستندات تجربی و تاریخیاتکاء داشته باشد، معتبرتر است.

۲۰٫منتقد در بیان و لحن، شخصی احساسی و عصبانی نیست. ادب و صدا قت او مقدم بر انتقاداتش  است.

۲۱٫منتقد و انتقاد شونده هر دو باید در یک موضوع تخصص داشته باشند و متون تولید و چاپ کرده باشند.

۲۲.نقاد از این عبارات، فراوان استفاده می‌کند: حدس می‌زنم. تصور می‌کنم. به نظرم می آید. شواهد اینگونه نشان می‌دهد. آمار چنین تصدیق می‌کند.

۲۳٫نقد فکری و علمی باید مکتوب و علنی باشد اما نقد از رفتار حتماً باید به صورت خصوصی به افراد منتقل شود.

۲۴٫محل تحصیل، اساتید و متون علمی منتقد بر کیفیت نقد او بسیار تأثیرگذار است.

۲۵٫اندیشه ها سطح اعتبار دارند و به تدریج اصلاح می شوند. می توان با استدلال، مستندات و آمار، اندیشه ها را تکامل بخشید.

۲۶٫منتقد باید مراقب باشد تا آنچه که خودش دوست دارد بگوید را به حساب متن دیگری نگذارد و متن او را تحریف نکند.

۲۷٫استفاده از کمیت ها، دقّت و اعتبار نقد را افزایش می دهد.

۲۸٫علمی ترین متن و علمی ترین نقد آن است که نویسنده، تعاریف خود را از مفاهیم از یک طرف و مفروضات و استوانه های فکری را از طرف دیگر به طور دقیق مکتوب کند.

۲۹٫در نقادی و مناظره، مبنای استدلال پژوهش های علمی است.

۳۰٫استاندارد گذاری برای نقد و مناظره، مسئولیت دانشگاه ها، متخصصین و انجمن های علمی است.